روش تدریس مشارکتی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
کتاب روش تدریس مشارکتی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نوشته عبدالرزاق جمشیدزهی و عبدالستار جمشیدزهی، به تأثیر کار گروهی در آموزش و پرورش و تدریس اثربخش میپردازد.
یادگیری مشارکتی، به این معنا است که دانشآموزان در گروههایی که شامل افراد مختلف با تواناییهای متفاوت میشوند، به فعالیت میپردازند و با موفق شدن گروه پاداش میگیرند. فعالیتهای یادگیری مشارکتی، فعالیتهایی نظاممند هستند که در آنها دانشآموزان، نسبت به نوع مشارکت و یادگیری خود مسئولاند. همچنین دانشآموزان یکدیگر را تشویق میکنند تا به عنوان یک گروه فعالیت کنند، به همدیگر یاد میدهند و از هم یاد میگیرند.
برای یک تدریس اثربخش، معلمان باید درباره دانشآموزان خود، موضوع تدریس و همینطور شیوههای تدریس مناسب علم کافی و خوبی داشته باشند. محققان، چهار روش آموزش را بیان کردهاند که میتوانند منجر به افزایش پیشرفت تحصیلی شوند، این شیوهها شامل تدریس مستقیم، یادگیری تسلطی، یادیگری مشارکتی و آموزش مبتنی بر طرح هستند.
یادگیری مشارکتی، بعنی کار کردن با یکدیگر برای رسیدن به هدفهای یکسان در موقعیتهای مشارکتی. افراد در این شرایط، به دنبال نتایجی هستند که نه تنها برای خود بلکه برای گروه نیز مفید باشند. یادگیری مشارکتی به این طریق است که دانشآموزان با یکدیگر فعالیت میکنند تا یادگیری خود و دیگران را بالا ببرند.
در برخی تحقیقات مشخص شده است دانشآموزانی که با تکنیکهای مشارکتی مشغول یادگیری هستند نسبت به افرادی که به صورت فردی یاد میگیرند پیشرفت تحصیلی و احساس مسئولیت بیشتری دارند.
در بخشی از کتاب روش تدریس مشارکتی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان میخوانیم:
افراد بسیاری نظریه رفتار را نظریه روانشناسی میدانند. دلیل عمده آنان توجه تحقیقات اولیه روانشناختی بر یادگیری رفتار از طریق شرطی شدن است. با این وجود این ترس وجود دارد که این نظریه روانشناختی یا این قدرت، به سوی استفاده نابجا کشانده شود. نظریه رفتاری از آغاز کار تاکنون با نظرات منفی روبرو بوده است. صاحبان این نظرات نگراناند که رفتار ما تحت تأثیر متغیرهای بیرونی شکل گیرد و خود آزادی اتخاذ تصمیم نداشته باشیم. بر اساس برنامههای ناشی از نظریه رفتاری، صاحبنظران تعلیم و تربیت، بخصوص آنها که درباره دورههای تحصیلی کار کردهاند، دستهبندی میشوند و حامیان و منتقدان، درباره نظرات آنها به مباحثه میپردازند. نظریه رفتاری مطلب فراوانی برای شاگردان و معلمان به همراه دارد، هر چند که نمیتوان در همه حال از این الگوها، به مانند سایر الگوهایی که معرفی میشوند استفاده کرد. در این خانواده روشهای زیر تدریس میشود: ۱- الگوی آموزش مستقیم ۲- الگوی شبیهسازها.
دنیا از آغاز کودکی به ما نقش میدهد، محیط اجتماعی به ما زبان میآموزد، به ما چگونه رفتار کردن را یاد میدهد و برایمان دوست داشتن را فراهم میآورد؛ اما خودهایمان همواره به خود شکل میدهند و محیطهای درونیشان را میآفرینند. هر یک از ما هویت خود را درون این دنیاها خلق میکنیم. شخصیتهای ما مداومت مشخصی از اوان زندگی را در خود دارد. هنوز هم استعداد بسیاری برای تغییر داریم. میتوانیم با دامنه گسترده فضاها و محیطهای فیزیکی خود را سازگار کنیم. بدون دیگران کامل نمیشویم.